تكذيب وحيانيت قرآن، تكذيب پيامبر است
تكذيب وحيانيت قرآن، تكذيب پيامبر است
تكذيب وحيانيت قرآن، تكذيب پيامبر است
پاسخ آيت الله مكارم شيرازى به سخنان سروش
به گزارش ايكنا، به نقل از دفتر آيت الله مكارم شيرازى، اين مرجع تقليد در پاسخ به سوال اين افراد گفت: به يقين اين گونه سخنان هيچ گونه سازگارى با متون اسلامى به خصوص قرآن مجيد ندارد و دانسته يا ندانسته جسارت عظيمى به قرآن و پيامبر عظيم الشان اسلام (ص) است و قداست قرآن را زير سوال مى برد.
وى افزود: سرچشمه اين تفكر انحرافى دو مسئله فرو رفتن در افكار صوفيانه افراطى و تاثيرپذيرى از مساله حلول و اتحاد صوفيان است آن گونه كه در عبارات بالا و تعبيرات فوق نيز نمايان شده كه وجود پيامبر (ص) را
پر از خدا مى پندارند و مانند آن و ناتوانى در برابر تفسير بعضى از آيات قرآن مجيد مانند آيات مربوط به هفت آسمان و رجوم الشياطين و امثال آن و پنداشتن ناسازگارى آن با علوم روز، و اين مانند آن است كه انسانى كه بر اثر نقص اطلاعاتش گوشه ديوار قصر باشكوهى را ناموزون مى بيند، برخيزد و بخواهد آن قصر را از بيخ و بن ويران كند.
مكارم شيرازى گفت: مفهوم اين سخن كه قرآن مجيد مستقيما از سوى خدا نيست- العياذبالله - تكذيب پيامبر (ص) است زيرا در ۱۰ آيه از قرآن مجيد مى خوانيم: تنزيل من رب العالمين، (سوره واقعه، آيه ۸۸)، تنزيل الكتاب من الله العزيز الحكيم، (زمر ، آيه ۱) و. . .
وى افزود: اگر قرآن جوشيده از درون روح پيامبر (ص) است، چگونه آن را با اين صراحت به خداوند متعال نسبت مى دهد آيا اين تكذيب پيامبر (ص) نيست؟ آيت الله مكارم شيرازى اظهار كرد: در ده ها آيه از قرآن مجيد آمده است كه ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم يا قرآن را براى اين نازل كرديم كه مردم را از ظلمات به سوى نور هدايت كنى، (سوره ابراهيم، آيه ۱)، يا با صراحت دستور مى دهد آنچه را بر تو نازل كرديم ابلاغ كن كه اگر نكنى رسالت خدا را انجام نداده اى، (سوره مائده، آيه ۶۷) آيا اين آيات هرگز با جوشيدن قرآن از درون پيامبر سازگار است، آيا پيامبر خودش به خودش ماموريت مى دهد و خودش را تهديد مى كند.
وى افزود: در بيش از ۳۰۰ آيه قرآن مجيد خطاب به پيامبر (ص) آمده است قل، (بگو)، آيا پيامبر (ص) خودش به خودش مى گويد بگو و ماموريت مى دهد! يا همه اين ها كلام خدا و ماموريت الهى است.
مكارم شيرازى گفت: مختصر تاملى در آيات قرآن جاى ترديد نمى گذارد، كه قرآن مى فرمايد همه اين آيات مستقيما از سوى خداوند بر پيامبر (ص) نازل شده، نه از فكر او جوشيده و نه پيامبر (ص) به منزله يك بلندگوست بلكه روح عظيم او قادر به تحمل دريافت وحى از سوى خداوند بزرگ بوده است.
وى افزود: بارها مى شد كه نزول وحى تاخير مى افتاد و پيامبر (ص) در فشار دشمنان قرار مى گرفت و در انتظار نزول وحى مى نشست، از جمله در داستان تغيير قبله از بيت المقدس به سوى كعبه كه قرآن مى فرمايد: قد نرى تقلب وجهك فى السماء. . . ، ما ديديم پيوسته به سوى آسمان مى نگرى (و در انتظار وحى الهى هستى، اكنون به تو اعلام مى كنيم) ما تو را به سوى قبله اى باز مى گردانيم كه از آن خشنود شوى (بقره، آيه ۱۴۴)، آيا پيامبر (ص) خودش در انتظار خويش مى نشست، يا لايه اى از وجود او منتظر لايه ديگرى بود اين به طنز شبيه تر است تا به يك واقعيت. آيت الله مكارم شيرازى گفت: در آيه مباهله، خداوند به پيامبر (ص) دستور مى دهد كه اگر مخالفان در برابر دلايل علمى تو سر تسليم فرود نياوردند آنها را دعوت به مباهله كن، (آل عمران، آيه ۶۱)، آيا پيامبر(ص) به خودش دستور مباهله مى دهد و از اين صريح تر اين كه گروهى به پيامبر (ص) پيشنهاد كردند كه قرآن را تغيير دهد و نكوهش از بت هاى آنها نكند، آيه نازل شد و فرمود: قل ما يكون لى ان ابدله من تلقاء نفسى ان اتبع الا ما يوحى الى انى اخاف ان عصيت ربى عذاب يوم عظيم، من هرگز نمى توانم از پيش خود قرآن را تغيير دهم، من تنها از وحى كه بر من مى شود پيروى مى كنم، (يونس، آيه ۱۵).
وى افزود: يا بايد پيام روشن اين آيات را پذيرفت و يا العياذبالله بايد با مشركان مكه هم صدا شد و گفت: افترى على الله كذبا، او فقط افترا به خداوند مى بندد، (مومنون، آيه ۳۸).
مكارم شيرازى در ادامه به فصاحت قرآن اشاره كرد و گفت: اين تعبير زشت كه فصاحت قرآن بر حسب حالات پيامبر (ص) تغيير مى كند، يعنى هرگاه روح پيامبر (ص) در اوج باشد قرآن فصيح تر مى شود و اگر نباشد، فصاحت كمتر خواهد شد آيا اين سخن قداست و الهى بودن قرآن را به كلى زير سوال نمى برد و در سر حد اشعار شاعران تنزل نمى دهد كه گاه ذوق آنها گل مى كرد و بهترين اشعار را مى سرودند و گاه كه چنين نبود اشعار عادى؟! وى افزود: از آن زشت تر اين كه گفته شود آيات قرآن حتى در مسايلى مربوط به معاد و نعمت هاى بهشتى رنگ و صبغه عربى داشته است كه مفهومش اين است كه« حور مقصورات فى الخيام» (الرحمن، آيه ۷۲)، واقعيتى ندارد بلكه معلول برداشت پيغمبر (ص) از طرز زندگى قبيله و عشيره او است. آيت الله مكارم شيرازى گفت: با اين گونه سخنان چه اعتبارى براى قرآن باقى مى ماند وچرا بدون آگاهى از قرآن هرچه بر قلم آنها جارى شد مى نويسند و به نتايج آن نمى انديشند. وى افزود: از همه زشت تر و تنفرآميزتر نسبت خطا دادن به قرآن مجيد و پيامبر (ص) در مسايل مربوط به دانش هاى غيردينى است كه گفته شود چون علم پيامبر (ص) در مسايل طبيعى و. . . فراتر از علم زمان خودش نبود بنابراين آياتى كه در آن سخن از اين علوم به ميان آمده ممكن است آلوده به انواع خطا باشد كه با پيشرفت علوم، خلاف آن اثبات شده است. مكارم شيرازى گفت: علماى شيعه تاكيد مى كنند كه معصوم بودن پيامبر (ص) و امامان (ع) از خطا از آغاز عمرشان حتى قبل از نبوت و امامت شروع مى شود تا هرگز پايه اعتماد مردم بر اثر ديدن خطا از آنها متزلزل نشود، (ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا).
وى افزود: ما در آيات فراوان مطالبى مى بينيم كه كاملا فراتر از علوم زمان آن حضرت بوده است، اولا قرآن مى گويد: لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد، هيچ امر باطلى نه امروز و نه بعد از آن دامان قرآن را نمى گيرد، (زيرا) از سوى خداوند حكيم و حميد نازل شده است، (فصلت، آيه ۴۲) ثانيا اين نكته شايان دقت است كه به هنگام نزول قرآن هيات بطلميوس بر تمام محافل علمى دنياى آن روز حاكم بود و مطالب آن ماه و خورشيد را در دل افلاك كه مانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند ميخ كوب مى دانستند و مى گفتند افلاك پوست پيازى حركت مى كند، نه ماه و خورشيد در حالى كه قرآن مجيد در آن روز طبق آيه ۴۰ سوره يس، خورشيد و ماه را در فضا شناور شمرده و مى فرمايد: وكل فى فلك يسبحون، اين حقيقتى است كه بعد از هزار سال براى دانشمندان هيات كشف شد و آن روز كسى از آن خبر نداشت. وى در پايان اظهار كرد: به هر حال لازم است از گفته هاى خود توبه كرده و عذر تقصير به پيشگاه خداوند و قرآن بياورد و براى جبران بكوشد .خداوند همه را به راه راست هدايت فرمايد.
منبع: روزنامه جوان
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}